پست پیشین درمورد نقد ادعایی بود که به گزارش هرودوت زنده بگور کردن انسانها را رسمی ایرانی میشمرد. پس از چندی با خبر شدیم که مدعی گزاره هایی که بر گمانش را رد میکرد نقدی نگاشته است.(ن.ک.
اینجا) در این مطلب سعی خواهیم کرد که نقدهای ایشان را پاسخ دهیم .
نخستین نقد
نخستین برهان مقاله مذکور ، با این مطلب آغاز میشود که در بخش "عادات پارسیان" از کتاب هرودوت ؛ عقاید نامبرده با آداب بهدینی مطابقت دارد ، ولی ذکری از سنت زنده به گوری در میان آداب بهدینی نیست ، اکنون بررسی کنیم و ببینیم آیا چنین برهانی سرانجام دارد یا خیر ؛ هرودوت در همین بخش عادات پارسیان می نویسد :پارسیان در حین مستی موضوعات را مطرح میکنند و سپس میگوید هرچه در هوشیاری تصمیم گرفته باشند در حالت سرمستی تجدید نظر میکنند (کتاب اول)ولی ما در دین اوستایی می خوانیم :کی این می (شراب)پلید مستی بخش را بر خواهی انداخت؟ که به موجب آن کرپن ها و فرمانروایان بی دادگر کشورها در بدی جسور ترند(یسنا ها 48 بند10)ازینرو این برهان عقیم است.
پاسخ به نخستین نقد
باید گفت که ایشان در اینجا استدلال مغلوطی اورده اند. اینکه
الف- نوشیدن شراب در گاتهای زرتشت منع شده باشد
ب- و در تاریخ هرودوت ایرانیان شراب بنوشند
ج- نتیجه نمیشود که رسمی دیگر که در تاریخ هرودوت امده و در گاتهای زرتشت نیست رسمی اصیل است یا حتی نتیجه نمیشود که ان برهان درست نیست .
بگذارید کمی مشروحتر و مستندتر پاسخ دهیم . در نقد بنده در مطلب پیشین به این موضوع استدلال شد که در هیچ جای ایین مزدیسنی خبری از قربانی کردن انسان نیست! استدلال اینجانت هرگز این نبود که در گاتهای زرتشت خبری از قربانی کردن نیست بلکه حیطه ی استناد خود را بتمامی منابع ایین مزدیسنی گسترش دادم
بااینهمه جناب بزرگمهر تنهابه گاتهای زرتشت استناد میکند و میگوید چون در گاتهای زرتشت نوشیدن شراب منع شده و در تاریخ هرودوت این موضوع برای ایرانیان ذکر شده است این استدلال که رسم قربانی کردن انسان در ایین مزدیسنی نیست عقیم است.
بگذارید پیش از هرچیز معنا و منظور زرتشت را از واژه ی "می" در هات۴۸ بند ۱۰ یسنا بدانیم. حضرت زرتشت در بند چهاردهم از هات۳۲ میگوید :« از برای ستم بوی گرهم و گویها دیرباز است که خرد و ورج خویش فرونهادند چه انان بر انن شدند که دروغپرست را یاری کنند و گفته شده که چارپا برای کشتن است تا اینکه "مرگزدای"(= صفت شراب هوم) را بیاری کردن برانگیزند.» در این بند صفت "دورئوش ( مرگزدای یا دوردارنده مرگ) اشاره است بفشرده ی هوم که سران دیویسنان گرهم و گویها ازان استفاده میکنند این صفت همواره برای فشرده ی هوم بکار رفته است! در بند ۱۰هات۴۸ نیز زرتشت از یک نوشیدنی مستی بخش یاد میکند و انرا ناپاک میشمرد که کرپنها یا سران دیویسنان استفاده میکنند . این بند را بخوانیم « کی ای مزدا مردان پیام را خواهند شناخت،کی پلیدی این می را خواهی برانداخت که از ان کرپنها از روی کیم و از خرد میفریبند شهریاران بدِ کشور را» همانگونه که مشخص است زرتشت "می" را ابزاری میداند که کرپنها با ان شهریاران را میفریبند! از اینرو امیدوار است که شهریاران می هوم را ننوشند و مستی نکنند!
باری،منابع ایینی مزدیسنی قطعا بسیار بیشتر از چندبرگ سروده ی زرتشت است و زرتشت نیز احتمالا بسیار دورتر از هخامنشیان میزیسته است(بنابه گزارش مورخان و فیلسوفان یونانی) لذا انتظار تغییر رویکرد دینی توسط روحانیون در این مدت مدید امری قابل انتظار است از اینرو در اوستا بصراحت درباره ی شراب هوم مسکر که زرتشت نفی کرده است امده است :
«درود بر هوم، بکلام مقدس ، بزرتشت پاک، درود برهوم زیرا که همه ی می ها را خشم سلاح خونین ازنده همراه است اما "می هوم" را خود راستی در پی است» یشتها۲/ص۱۸۷ ارت یشت بند۵ترجمه پورداود + «آری همه ی می های دیگر را خشم خونین سلاح در پی است اما آن میٍ هوم را رامش راستی همراه است مستی هوم سبک سازد هر آن مردمی که هوم را چون فرزند خردسالی نوازش کند ..»یسناج۱/صا۱۷۱ هات ۱۰بند۸+
و سرانجام این زرتشت است که ستاینده ی می هوم است :
« در هاونگاه هوم برآمد بزرتشت که پیرامون اتش پاک میکرد و گاتها میسرایید از او پرسید زرتشت ای مرد که هستی تو که مرا در سراسر خاکی جهان نیکوترین بدیدار می ایی... انگاه بمن پاسخ گفت این هوم پاک دوردارنده ی مرگ من ای زرتشت هوم پاک دوردارنده ی مرگ هستم ، از من بجوی ای سپنتمان مرا از برای اشامیدن آماده ساز ،بستای مرا بستایش ، انچنانکه مرا پس از این سوشیانتها خواهند ستایید .....» همان هات ۹ بند۱-۳۲ همگی ستایش و فضیلتهای نوشیدن می هوم است!
بنابراین واضح است وقتی شراب هوم در اثار مزدیسنی توسط زرتشت ستوده شده است وبرای نوشیدن ان فضیلتهای بسیار گفته اند غلط بودن استدلال جناب بزرگمهر نیز در اولین بند روشن میشود از همینجا میتوان گفت که گفته ی هرودوت که ایرانیان شراب میخوردند با ایین مزدیسنی بهیچروی منافات ندارد از همینروی استدلال ایشان از چند جهت مخدوش و غلط است.
البته جناب بزرگمهر بنقل از هرودوت اورده که :پارسیان در حین مستی موضوعات را مطرح میکنند و سپس میگوید هرچه در هوشیاری تصمیم گرفته باشند در حالت سرمستی تجدید نظر میکنند !
که تحریف امیز است . هرودوت در بند ۱۳۳کتاب ۱ میگوید «عادت دارند هنگام مستی درباره ی مهمترین مسائل تصمیم بگیرند اما میزبان تصمیم هایی را که در حال مستی گرفته شده (اجرا نمیکند) و تا فردا منتظر می ماند که حال هادی خود را بازیابد تا ان تصمیم ها را دوباره بازگو کند اگر در حال هوشیاری ان تصمیم ها پذیرفته و تایید شد قابل اجراست و گرنه از ان چشم میپوشند نیز هرتصمیمی را که در هوشیاری گرفتند در حال مستی تجدید نظر میکنند»! البته نوشته های هرودوت دراینباره کمی با دیگر گزارشاتش متناقض است چراکه در همان کتاب بند ۷۱ از زبان نصیحت یک خردمند لودیایی به کرزوس میگوید « آنان ...شلوار چرمی میپوشند ...انان چیزی را که میخواهند نمیخرند بلکه انچه دارند میخورند انان شراب را نمی شناسند و اب یگانه نوشابه ی انان است»
دومین نقد
برهان دوم :در اینجا ادعا شده که ایرانیان برای خدایان زیرزمین قربانی نمیکنند ؛ این برهان اینرا مفروض میگیرد که ایرانیان بخصوص فرزند داریوش که یک زردشتی مخلص بود یکتاپرست و اهورامزد ستا بوده اند و به خدایان دیگر باور نداشته اند ؛ درحالیکه کتیبه خشایارشا در ترکیه خودش این برهان را می شکند ؛ خشایارشا می نویسد :باشد که اهورامزدا و خدایان دیگر مرا نگاه دارند، شهریاری مرا ، و آنچه که من ساخته امپس می بینیم که که همین خشایارشا یعنی پسر داریوش متعصب زردشتی ، یک مشرک است و به آئین "چند خدائی" باورمند بوده است ؛ اکنون باز به گزارش هرودوت باز میگردیم :«پارسیان برای خورشید (مهر-میترا) ، زمین (earth ) آتش ، آب و باد قربانی ها میکنند و این عناصر معبودهای خاص ایشانند» (کتاب اول، عادات پارسیان)
پاسخ به دومین نقد
اصولا در مطلب قبل هرگز فرض نشده است که ایرانیان یکتاپرست -احتمالا توحیدی اسلامی از نوع وهابی؟- بودند بلکه گفته شد که ایرانیان برای خدایان زیرزمینی قربانی نمیکردند و چنین خدایی نداشتند ! اری زمین را بعنوان یک ایزد "سپندارمذ" میستوده اند چنانکه زرتشت نیز انرا دختر مزدا معرفی کرده است (و پیشتردر اینباره مطلبی ارسال کردیمخانواده اهورامزدا در اوستا) ایرانیان کلیت زمین را بعنوان سپندارمذ میستوده مقدس میشمردند و خدای درون زمینی و زیر زمینی نداشتند! از انجا که نزد ایرانیان زمین مقدس بود هرگز انرا نمی الودند و طبق ایین مزدیسنی و قوانین ضد دیو الودن زمین توسط مرده یا جسد گناهی بزرگ داشت که حتی گاهی مرگ را در پی می اورد از اینرو مغان که خشیرشا بسیار تحت نفوذ انان بود(دقت کنید داستان در مورد همسر خشیرشا است که کسانی رابرای خدای زیرزمینی زنده بگور میکند) مردگان را دفن نمیکردند بقول هرودوت « کالبد مرده تا توسط پرندگان یا سگها دریده نشود نباید دفن شود» و ایرانیان هم برای زمین تقدس قایل بودند ازاینرو بقول هرودوت « درمورد مغان اطمینان دارم که چنین رسمی دارند چون اشکارا انجام میدهند اما ایرانیان معمولا جسد را پیش از بخاک سپرد با موم میپوشانند»بند۱۴۰
اما اینکه خشایار شا یا داریوش سوم در کتیه های خود در پسوند نام اهورامزدا وازه ی " خدایان دیگر " را افزوده اند منظور نه خدایان دیگر ادیان است نه احترام و پاسداشت انها بلکه همان ایزدان شاهی/ایینی هستند که در کتیبه های دیگر شاهان هخامنشی نام برده شده اند وانها ایزادنی جز " مهر و اناهیتا " نیستند که در اوستا هم از انان در کنار اهورا مزدا ستایش شده است اینک فقط برخی از مضامین سنگ نوشته ها را مرور میکنیم :
من در آنجااهورامزدا و ارت را با فروتنی ستایش کردم و آنچه نادرست بود درست کردم . این کارها که از من سر زد همه به خواست اهورامزدا بود اهورامزدا مرا یاری کرد تا این کارها را انجام دهم.تو که در پسین روزگاران می ایی اگر اندیشه کنی که در زندگی شاد و در مرگ خجسته باشی به آن دستورهایی که اهورامزدا فرموده است ارج گذار اهورامزدا و ارت را با فروتنی ستایش کن.مردی که آن دستوری که اهورامزدا گفته را ارج گذارد و اهورامزدا و ارت را با فروتنی ستایش کند در زندگی شاد و پس از مرگ خجسته خواهد بود..ک.خشیارشا - لوح دیوان مزدا و ارت ستایش و پرستش میشوند ارت ایزدی زرتشتی است که در یشتها یشتی بخصوص دارد.
اهورامزدا و ایزدان مرا و شهریاری مرا و آنچه بوشیله من انجام شده را بپایداردشیر اول- تکه سنگ +این ایوان را با ستونهای سنگی داریوش شاه بزرگ بنا کرد.اهورامزدا با ایزدان داریوش شاه را بپاید.داریوش دوم - پایه ستون شوش اشاره به ایزدان بجز مزدا
اردشیر شاه بزرگ شاه شاهان شاه کشورها شاه در این زمین پسر داریوش شاه گوید: داریوش پسر اردشیر شاه . اردشیر پسر خشیار شا شاه .خشیارشا پسر داریوش شاه هخامنشی. این کاخ را به خواست اهورامزدا آناهیتا و میترا بنا کردم.اهورامزدا آناهیتا ومیترا مرا از هر بدی بپاید و اینرا که بنا کرده ام خراب نکنند و از آسیب نگاه دارد.اردشیر دوم - همدان . مزدا اناهیتا و مهر در کنارهم
به یاری اهورامزدا آناهیتا و میترا فرمان دادم این آپادانا را دوباره بسازند.اهورامزدا آناهیتا و میترا مرا از هر بدی بپایند و آنچه را که من ساخته ام از گزند دور کنند و از ویرانی پاس دارند.اردشیر دوم -پایه ستون آپادانا +اهورامزدا آناهیتا و میترا مرا و آنچه را که بوسیله من انجام شده از همه بلاها بپاید.اردشیر دوم - پایه ستون شوش
اردشیر شاه : بادا که اهورامزدا و ایزد مهر مرا و کشور مرا و آنچه انجام داده ام بپاید.اردشیر سوم - کاخ داریوش اول
بنابراین چنین پیداست که منظور از پسوند خدایان دیگر یا دیگر ایزدان یا ایزدان شاهی در برخی کتیبه های دیگر ایزدان هخامنشی بوده اند که بعدها نام انها یاد شده است ارت، میترا و اناهیتا و همه ی این ایزدان در ایین مزدیسی یادشده و تقدیس شده اند!
ارت، مهر و اناهیتا سه ایزدی که در کتیبه های هخامنشی نام برده شده اند در اوستا نیز بعنوان ایزد یا امشاسپندان (بند۲ارتیشت) ستایش شده اند برخی از بندهای مرتبط با این سه ایزد را ذیلا ذکر میکنیم.
ایزد ارت
در یشتها ایزد ارت( یا اشی به معنای ثروت و نعمت است که در گاتهای زرتشت نیز از این ایزد یاد شده است) یشتی مخصوص دارد . ارت یشت ، یشتی بلند و دارای ۶۲ بند است اغلب بندهای ارتیشت درباره ی ستایش از این ایزد است برای نمونه چند از این یشت را میخوانیم :
«ارت نیک را ما میستاییم شهریار بزرگوار خوب بالا را کسی که خوب ستوده شده کسی که چرخهای خروشنده است نیرومند سودبخشنده درمانده بسیار هوشمند توانارا» بند۱+«خانه هایشان برپاست خوب ساخته شده ، از ستوران بروردار قابل دوام در مدت طولانی، خانه های کسانی که تو همراه انان باشی ای ارت نیک، براستی خوشا بکسی که تو یارش شوی همچنین یار من باش تو ای پرنعمت ای نیرومند»بند۸+«دخترانشان نشسته خلخالها بپاکرده ، کمربند به میان بسته با تن زیبا ، انگشتهای بلند بدن به اندازه ی زیبا که از برای نظر کننده لذتی است .کسانی که تو همراه انان باشی ای ارت نیک براستی خوشا بکسی که تو یارش شوی همچنین یارمن باش تو ای پرنعمت ای نیرومند»بند۱۱ + « پدر توست اهورامزدا ،که بزرگترین ایزدان است که بهترین ایزدان است مادر تست سپندارمذ برادران تو هستند آن سروش نیک مقدس و رشن بزرگوار نیرومند و مهر دارنده ی دشتهای فراخ کسی که ده هزار دیدبان و هزارگوش دارد خواهر تست دین مزدیسنا»بند۱۶ ، ارتیشت ، یشتها جلد ۲ ص۱۸۷-۱۹۵ ترجمه ابراهیم پورداود
ایزد ناهید یا اناهیتا
«اهورامزدا به زرتشت گفت این اردویسور اناهیت را ستایش کن که به همه جا روان است درمانگر و ستاینده ایین اهورایی است شایسته است که در جهان مادی مورد ستایش قرار کیرد چه نیایش وی گله و رمه را بیفزاید خواسته و مال را برکت دهد و کشور را فراخی و ارامشد بخشد»بند ۱ ابان یشت،بندهای ۱-۱۵ همگی در ستایش و توصیف ایزد انهیت است.
ایزد مهر
مهر نیز در یشتها ، یشتی ویژه ی ستایش خود دارد چند بند در ستایش این ایزد را مرور میکنیم :
«مزدا اهورا به زرتشت گفت وقتی مهر دارنده دشتهای فراخ را افریدم در ستایش اورا همسنگ خود قراردادم» بند۱+«دشتهای فراخ و نگهبانان ممالک اریایی است و در این سرزمین ایرانی ارامش بخشش و برکت بوجود می اورد مشکلات را چاره میسازد سعادت را به ارمغان می اورد »+« مهر از همه ی ایزدان نیرومندتر است اورا با زور با هوم و با برسم و با زبانی انده از سرود ستایش میستاییم» مهریشت،اوستا ص ۳۷۴ ، هاشم رضی.
سومین نقد
.برهان سوم گزارشی ناقص از ژوستین مورخ بزرگ است که در آن داریوش از طریق سفیری پیغامی به کارتاژیان می فرستند مبنی بر نفی زنده به گوری و خوردن گوشت سگ و سوزاندن اجساد مردگان ؛ ولی از ادامه گزارش ژوستین ما در میابیم که وی از کارتاژیان برای همراهی در نبرد با یونان درخواست کمک میکند :
requesting, at the same time, assistance against Greece, on which Darius was about to make wahttp://www.forumromanum.org/literature/justin/english/trans19.html
داریوش سیاستمداری زیرک و باهوش بود که برای جلب نظر کارتاژیان برای همراهی و اتحاد در برابر یونان بزرگ و متمدن چنین پیشنهادهای اخلاقی سخاوتمندانه ای می داده است و همانطور که هرودوت از قول داریوش میگوید : هرجایی که دروغ لازم باشد بایستی بکارش بست و داریوش در نقش یک فرمانده نظامی به دروغ آداب پارسی را برای کارتاژیان مذموم دانست.
پاسخ به سومین نقد.
این نقد! از دو نقد دیگر سست تر است هرچند مضحک نیز هست. و در جمله ی اخرخصوصا بذله گویی نویسنده به اوج میرسد. به زبان ساده ایشان میگوید داریوش میخواسته قرطاجنه را برای نبرد به یونان ببرد از اینرو برای انان دستورات اخلاقی پارسی هم صادر کرده است!
شگفتا از دید این جناب هوشمند، وقتی کسی به یاری دیگرانی نیازمند است انهم در مسئله مهمی چون جنگ که هستی و نیستی کشوری را در پی دارد . برای انان دستورنامه اخلاقی مینویسند بجای انکه اندکی از روی تساهل و تسامح با اداب و عادات انان همراه شوند یا حداقل به انان کاری نداشته باشند-تا بلکه انها به یاری دادن و شرکت در جنگ ترغیب شوند- به انان دستورنامه ی اخلاقی مینویسند و شگفت اینکه بگفته ی ژوستین کارتاژیان هم میپذیرند ! کوتاه سخن اینکه وقتی ادمی نیاز به یاری کسی دارد منطقی تر و عاقلانه تر اینست که باانان از در اشتی درامده به اداب و رسوم انان احترام گذاشته و یا حداقل تا مدتی با انها از در مماشات دراید نه اینکه در زمان نیاز به یاری دیگران برانان سخت گرفته و دستورات اخلاقی صادر نمایند .(انهم سنتها و باورهایی که معمولا انسانها تعصبات جاهلانه ای بران دارند) این نکته را هم باید در نظر داشت که قرطاجنه جز امپراتوری هخامنشی محسوب نمیشدند بلکه بیشتر در زمره ی متحدان ایران هخامنشی عمل میکردند.از اینجهت نیز قرطاجنه در عدم همراهی با داریوش و نپذیرفتن دستورات اخلاقی وی آزادی بیشتری داشتند . خارج از این موضوع نکته ای که این دوست عزیز مطرح کرده اند هرگز ردی بر این نکته مهم نیست بعبارت دیگر از اینکه ۱- داریوش قرطاجنه را از قربانی کردن انسان منع کند ۲- از انان بخواهد درجنگ شرکت کنند . نتیجه نمیشود که الف- درخواست داریوش از قرطاجنه دروغ بوده است (دیدیم که هیچ منفعتی برای داریوش ندارد که چنین دستوری صادر کند) ب- چنین رسومی و ممنوعیتهایی در ایران وجود نداشته است. (بلکه طبق اسناد دینی مزدیسنی میدانیم که چنین باورهایی وجود داشته است)
****
باوجود براهین روشنی که با ذکر منابع و مآخذ دست اول تاریخی دینی در مقاله فوق گفته شد شگفت انگیز است که باز جناب بزرگمهر به تکرار سخنان خود پرداخته اند و برانها اصرار دارند. با پاسخ دادن به ادعاهای بی سند ایشان و مصر بودن او بر گمانهایش هرچه به جلو میرویم به استدلالهای سست تری از ایشان بر میخوریم .
درباره ی نقد نخست نوشته اند :
در واقع ایشان با پرت کردن زردشت به زمانهای خیلی خیلی دور (!) و سپس ادعای تحریف و دستکاری توسط ملایان زردشتی خواسته اند با ایجاد یک هاله مبهم در گرد اوضاع اجتماعی و کتاب مقدس ما را از تصمیم گیری های منطقی دور بسازند.
پاسخ :
اصولا اینکه زرتشت در زمانهای خیلی دور زندگی میکرده است و اینکه روحانیون زرتشتی در زمانهای مختلف دست به تحریف اموزه های زرتشتی زده اند یک ادعا نیست بلکه موضوعی است که تقریبا تمام اوستا شناسان بران واقفند و انرا با گزاره های متعدد از متون درون دینی زرتشتی اثبات میکنند. البته ایشان انرا "ادعا" میخواند درحالیکه حتی یک گزاره هم در نفی گفته ی بنده ارائه نکرده است. خب بگذارید بمانند ایشان بیاندیشم فکر کنیم که هیچ تحریفی در متون دینی توسط روحانیون زرتشتی صورت نگرفته است و همه ی اوستا سخنان زرتشت است! اگر چنین است چرا ایشان فقط بر بخشی از سخنان زرتشت در قسمتی ازقسمتهای یسنا در نفی شراب استناد میجوید؟! چرا بدیگر گفته های زرتشت در دیگر قسمتها استناد نمی کند؟! همه ی اینها همان خوی و خصلت "کوسه ی ریش پهن " بودن را در استدلالها میرساند ! (البته ممکن است چون ایشان اسلامی فکر میکنند منابع دینی زرتشتی را هم اسلامی ببینند و تناقضاتی که گاها در اوستا هست را نه به سخنان چندین فرد مرتبط سازد ! ونه به تناقض گویی! بلکه انرا ناشی ازقاعده ی ناسخ و منسوخ بداند!) کوسه ی ریش پهنی ایشان انچنان است که باز مینویسد :
پلوتارک میگوید که زردشت موافق با قربانی کردن حیوانات نبوده است ولی در کتاب هرودوت چنانچه نقلش رفت پارسیان قربانی میکردند.!
ایشان زحمت کشیده اند و مطلبی در متناقض بودن نظرات زرتشت با اداب و رسومی که هرودوت برای ایرانیان برشمرده اند ذکر کرده است اما پیشتر گفتیم که استناد ما به همه ی متون دینی است (ومثلا قربانی کردن حیوانات در تیریشت بصراحت بزبان زرتشت بیان شده است ! )
بالاتر گفته شد یا ۱- باید قایل به تحریف متون دینی بود که در اینصورت وجود تناقض در اوستا بین گاتها و دیگر قسمتها طبیعی است بعبارت دیگر اینکه گاتها قسمتی متقدمتر و دیگر قسمتها متاخرتر هستند طبیعی است و از انجاکه قسمت اخیر ان با اداب و سنن ایرانیان در دوره های تاریخی همخوان است میتوان زمان تالیف این قسمتها را هم در اینددوره ها دانست بدینترتیب قسمت متاخر را باید درشناخت اداب و سنن ملاک قرار داد یا ۲- همه ی انرا از شخص زرتشت بدانیم چنانکه اکثر گزاره ها از زبان زرتشت است بنابراین در برخورد با اوستا نمیتوان تنها به بخشی از ان استناد جست بلکه همه ی ان باید ملاک باشد . ونیز دربرخورد با تناقض ها باید قایل به منطق ادیان ابراهیمی یهودی و مسیحی و اسلامی باشیم که همانا ناسخ و منسوخ باشد. درغیر اینصورت زرتشت فردی است که گفته های متناقض دارد با اینهمه باز نمیتوان به بخشی از گفته های او استناد نمود.
باز ایشان نوشته اند :
آشکارتر از آن است بازگو شود از روی کتب دینی نمی توان عادات ملتها را نفی یا اثبات کرد ؛ کوروش با یک نامه ساختگی و دروغین علیه آستیاگ شورید . آیا دروغ و توجه به راستی در بهدینی سفارش شده است ؟ ؛ آیا داریوش که هرودوت از قول وی میگوید دروغ را هرجا که لازم باشد بایستی گفت بر اساس تعالیم دینی عمل نموده است ؟ خیر ما بر اساس قواعدی که در هزاره های قبل نوشته شده و بر اساس پروپاگاندا و خود-نوشت هایی که خود پادشاهان برای توجیه رفتار خود مطرح میکردند در مورد رفتارشان سخن و اظهارنظر نمی گوئیم ؛ اگر چنین بود تمام سیاسیون فاسد وظالم کنونی دنیا بر اساس آئین و ادعای خودشان معصوم و مظلوم بودند .
باید پاسخ داد که :
اشکار است که برعکس، از روی کتب دینی میتوان به اداب و عادات مردم باورمند به ان دین و ایین پی برد! مثلا اینکه مسلمین دستان دزدان را میبریدند میتوان در قران دید در کتب تاریخی هم شیوع چنین رسمی را پیداکرد! اینکه به شراب خوار یا زناکار را ۱۰۰ ضربه شلاق میزدند یا زناکار محصنه اش را سنگسار میکردند را میتوان در کتب فقهی متقدم و متاخر دید و نیز نشانه های اجرای انرا در کتب و اثار تاریخی یافت . اینکه ایرانیان باستان مردگان را دفن نمیکردند یا نمیسوزاندند را میتوان در کتب دینی دید و در کتب تاریخی درباره ی انها اشاراتی صریح یافت! اینکه ایرانیان باستان برخی را با گومیز غسل میدادند میتوان در کتب دینی دید و درباره ی انها اشاراتی صریح از مورخان رومی و مسلمان چون مسعودی یافت! اینکه انان رسومی چون ازدواج با محارم داشتند را میتوان بصراحت در کتب دینی خواند و درباره ی انها به اشاراتی از شیوع چنین رسمی در اثار مورخان و سیاحان مطالبی یافت .
باری همه ی این موضوعات نشان از پوچی چنین سخن سخیفی دارد و نشان میدهد که انسان باستان بسیار باورمند به دین و ایین خود بوده است و دین و باور و سنتهای برامده از دین (یا دین برامده از سنتها؟) نقش اساسی و پررنگی در زندگی انسان انروزگار داشته است و این موضوع بطور جمعی غیرقابل انکار است ! بعبارت دیگر اینکه اداب و عادات ایرانیان باستان بصورت عمومی همان اداب و عادات دینی بوده است که عموما در کتب دینی انها امده است غیر قابل انکار است اما اینکه فردی از افراد جامعه برخلاف عموم عمل کند نافی موضوع نخست نیست و این همان مغالطه اشکاری است که دوستمان با "تعمیم ناروا" از چند شخص بکل جامعه نسبت داداه و استدلال سستی بیان داشته اند ! هرچند گفته های ایشان هم در این رفتار و کردار چند شخص صحیح نیست و ناشی از غرض ورزی و پورپیراریستی ایشان است با اینهمه برای اینکه از موضوع خارج نشویم به ان نمی پردازیم و بهمین بسنده میکنیم که رفتار چند شخص یا چند نفر - انهم چند شخص پرنفوذ- نشانی درست بر ان ادعا نیست.
ایشان در نقدی دیگر مینویسند :
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه برگه 263 می نویسد :«سفندارمذ ماه، روز پنجم آن، روز اسفندارمذ است .. اسفندارمذ فرشته نگهبان بر زمين است»و نگهبان زمین هم قطعاً روی زمین زندگی نمیکند و در اعماق زمین (جهان زیرین) است !
پاسخ:
البته ایشان باز مطالب مضحکی بیان نموده اند. نخست اینکه در هیچ گزاره ی دینی ایین مزدیسنی نیست که نگهبان زمین زیر زمین است و اصولا از نگهبان بودن زمین نتیجه نمیشود که او زیر زمین است (مثل اینست که بگوییم " مش ممد نگهبان خانه ای است پس نگهبان قطعا روی خانه زندگی نمیکند در زیر خانه زندگی میکند - البته فکر کنم و شایع هم هست که نگهبان میتواند بیرون از خانه هم نگهبانی دهد!)
دوم اینکه در هیچ گزاره ای نیست که کار سپندارمذ تمرکز بر ارواح مردگان و غیره است
سوم اینکه گیریم که سپندارمذ زیر زمین باشد اصولا چیزی ثابت نمیشود ؟! حتی اشاره ای بر تقویت یک گمان هم نیست
باز ایشان نوشته اند :
در برهان سوم نیز که ایشان معنی آنرا نفهمیدند و آنرا به بذله گویی تعبیر کرده اند یک روش سیاسی است که با اینکه به نظر ایشان مضحک است همین امروز نیز کاربرد دارد ؛ نمونه اش افرادی مانند نتانیاهو و آقای ایکس که در سازمان ملل از صلح دوستی و پرهیز از دروغگوئی و رعایت حقوق بشر سخن میگویند و شعار می دهند ولی در مملکت و مجاور مملکت خودشان همان موارد منفور جزو سنن است ؛ تازه این تهییج و تشویق افکار عمومی در قرن 21 صورت میگیرد که همه جور ابزار ارتباطی به صورت لحظه ای وجود دارد ؛ حسابش را بکنید دو هزار سال پیش چه خبر بوده است.همچنین منطقی است که تلقی کنیم این پیشنهاد داریوش به رؤسای کارتاژ داده شده باشد نه مردم عادی ؛ در چنین مراوده و ارتباط دیپلماتیکی داریوش لازم دیده است خودش را متمدن جلوه دهد.
پاسخ
موارد بالا علاوه بر مضحک بودن ، جزم اندیشی ان جناب را هم میرساند. ایشان پیشتر میگفتند که داریوش چنین دستوراتی به کارتاژیان داده است تا انها را به جنگ دعوت نماید! بعد که فهمیدند ان سخن بسیار سخیف است می فرمایند نتانیاهو در سازمان ملل از حقوق بشر میگوید بعد خودش انرا رعایت نمیکند.
که البته این قیاسی مع الفارق است چراکه نتانیاهو و امثالهم منفعت خود را در این میبنید که سخنانش با اعمالش متناقض باشد و همچنین با متمسک شدن با بیانیه ی حقوق بشر که بسیار مورد تاکید و تبلیغ دولتهای غربی است خود را ملزم به پیروی از ان نشان دهد تا بلکه چهره خود و دولت و کشورش را در مقابل جهانیان تطهیر کند چراکه او دراینباره از موضع ضعف سخن میگوید(بدلیل نقض مکرر ان) اما چنین مواردی برای داریوش هرگز متصور نیست. برای داریوش لازم نبوده که خودرا اخلاقی یا طرفدار حقوق بشر جلوه نماید نه مردمان ان روزگار به این موضوع توجه میکردند و نه عدم انجام چنین مواردی داریوش را تحت فشار میگذاشت.
بنابراین بهیچ وجهی نمیتوان عمل نتنانیاهو و امثال ان را در تمسک به بیانیه ی جهانی حقوق بشر که بهرحال مورد قبول جامعه ی جهانی است و اسرائیل بخشی کوچک از این جامعه است را با دستورات اخلاقی داریوش قیاس کرد چراکه نتنها هیچ وجه قابل قیاسی دیده نمیشود بلکه هیچ منفعتی نیز برای داریوش قابل تصور نیست
افزون بر همه ی اینها داریوش سه مورد را از کارتاژیان درخواست کرد یکی نخوردن گوشت سگ ، و دیگری عدم سوزندان مردگان و سومی عدم قربانی کردن انسانها است .
اقای بزرگمهر براینند که داریوش این سه امر را ""بهرحال"" بدروغ از کارتاژیان درخواست کرده است و خلاصه اینکه زمین و اسمان را بهم دوخته و از چگونگی چینش ستارگان اسمان نتیجه گرفته اند که چنین رسومی درمیان پارسیان نبوده است و داریوش دروغگو است!
اما با نگاهی به منابع دینی و تاریخی میتوان دید که حداقل دو رسم نخست یعنی حرمت خوردن گوشت سگ وحرمت سوزندان مردگان از رسوم رایج و قدیمی پارسیان است و رسم قربانی کردن انسان برای خدایان نیز با هیچ گزاره ای جز تاریخ هرودوت تایید نمیشود!
حرمت خوردن گوشت سگ در منابع دینی :
«ای دادار گیتی استومند، ای اشو ؛ چگونه آن مردان پاک شوند ، ای مقدس ای اهورمزد که مرده را از سگ یا از مردم بخورند؟ آنگاه گفت اهورامزدا : ناپاک (نجس) هستند ای اشو، ای زرتشت: ان مردم را خان و مان برکنید و دل [از سینه] برکنید ان مردم را روشن چشم از حدقه بیرون اورید . به ایشان [ان گنهکارانی که گوشت مرده خورده اند] اَبَر تابه ناخن ان دروج نسوش - دیو لاشه- حمله میکند ناپاک میشوند پس از ان برای همیشه و برای جاودان» وندیداد بند ۲۳و۲۴ فرگرد۷ ترجمه هاشم رضی جلد۲ص ۷۴۴
حرمت سوزندان جسد در منابع دینی و تاریخی :
در منابع دینی: «ای دادار گیتی استومند، ای اشو: اگر انان که مزدا پرستند با پاروان یا دوان یا سوار یا با گردونه ؛ اتش مرده سوز را فراز رسند که بدان مرده میپزند مرده را کباب میکنند چه گونه ایشان بورزند انانکه مزدا پرستند؟ انگاه گفت اهورا مزدا : ان مردِ مرده سوز را بکشند » وندیداد بند ۷۳و۷۴فرگرد۸ همان ص ۸۸۵
درمنابع تاریخی : درباره ی یک اسیر ایرانی در زمان هخامنشی قطعه ی کوتاه بمارسیده است که بصورت برده نزد یک یونانی به نام "فیلونیموس" زندگی میکرده است نام این ایرانی اوفراتس بوده و خطابش به ارباب یونانی چنین است:
« چون مردم، جسد مرا مسوزان ای فیلونیموس، اتش را از برخورد با تن من دور نگهدار . من پارسی هستم و گناه الودن اتش نزد ما نابخشودنی است همچنین جهت تطهیر بدنم را با اب نیز مشوی زیرا اب نیز نزد ما بسی گرامی است» وندیداد جلد۱ص۱۵۱ ،مقدمه، هاشم رضی
باری، واضح است که ان اشارات و دستورات داریوش همگی جز سنن و اداب و رسوم دینی و ملی ایرانیان بوده است و برعکس گمان گزاف ان جناب برای دروغ پراکنی و سخنان سخیفی از این دست نبوده است.
باز ایشان نوشته اند :
شگفت اینکه بگفته ی ژوستین کارتاژیان هم میپذیرند ! درحالیکه ژوستین نوشته بود
The Carthaginians declined giving him aid, on account of their continual wars with their neighbours,
پاسخ
البته بنده طبق نوشته ی اقای پیرنیا (ن.ک.۲/۱۰۴۳) چنین نوشتم اما با نگاه به ماخذ اینترنتی دیدم که نوشته اقای پیرنیا دوراز حقیقت نیست.جناب بزرگمهر نوشته اند که کارتازیان دستورات داریوش برای جنگ را نپذیرفتند ! هرچند چنین باشد اما ژوستین میگوید :
but, that they might not appear uncompliant in every thing, willingly submitted to the decree.
بله بنا بدلایل سیاسی کارتاژیان قدرت اشکار کردن عدم قبول هرچیزی را نداشتند بلکه willingly submitted to the decree
و نیز نوشته اند :
مطلبی که توسط ایشان نادیده گرفته شد اشاره شد که عملکرد کمبوجیه پسر کوروش و هم احتمالاً عملکردی مشابه در دوره زمامداری قباد و انوشیروان در عهد ساسانی و حتی در زمانی دیرتر در "شهر سوخته" انجام شده است و چیز عجیب و غریبی نبوده است که برای ایشان اینچنین بعید و دور از انتظار جلوه گر شده است.
پاسخ :
که البته ایشان ندیده اند چراکه پیشتر و در اولین مقاله نوشتیم :
.پیش از هرچیز باید تاکید کنم که نقدمن بر عدم وجود چنین رسمی است رسمی که طی ان انسانها را در مراسم دینی یا قومی قربانی کنند وگرنه میتوان درسیره ی بسیاری از شاهان تاریخ دید که انها بهنگام خشم از گروهی ، کسانی را میکشتند اعم از اینکه با شمشیر باشد زنده بسوزانند یا زنده پوست برکنند و یا حتی زنده زیرخاک کنند که این مورد جز اداب و رسوم نیست بلکه از بسته به خلقیات شاه ، از شاهی به شاه دیگر متفاوت خواهد بود. بنابراین نقد و نفی ما تنها بر اینست که چنین رسمی یا قربانی کردن انسان مطلقا در میان ایرانیان وجود نداشته است اعم از اینکه این قربانی برای خدایان باشد یا برای شرکت در بزم و شادی یا در عزاداری .
بنابراین نقد و نظر ما تنها معطوف به ادعایی است که انرا رسم بر شمرد و گرنه هرشاهی یا زمامداری میتواند بهنگامه ی عصبانیت مخالفان یا دشمنانش را به شکلی بکشد که این نه ربطی به وجود رسوم اینچنینی ندارد ونه دلیلی بر وجود چنین رسومی است. همچنین شهر سوخته نیز به دوران پیش از تاریخی برمیگردد و مورد نظر نیست. همچنین چیزی درباره ی اینشهر اثبات شده نیست. بالاتر چندین دلیل قاطع بر رد سخن هرودوت بیان داشتیم که باز بطور خلاصه انرا مرور میکنیم : ۱- چنین رسمی در هیچ یک از کتب دینی ایینی وجود ندارد با توجه به اینکه مراسم دینی ایینی ملی ایرانیان بطور گسترده در اوستا و کتب مربوط امده است. ۲- تواریخ نشان میدهد این رسم در میان یونانیان رواج داشته است ۳- بنا به گزارش مورخ رومی ژوستین داریوش بزرگ قربانی کردن انسان را در میان کارتاژیان منع کرد. ۴- هیچ مورخی گزارشی شبیه به گزارش هرودوت نیاورده است بعبارت دیگر اینکه ایرانیان برای خدایان زیر زمینی و روزمینی و اسمانی و غیران یا در فلان مراسم دینی یا ملی در هیچ گزارشی از هیچ مورخی اعم از یونانی رومی سریانی ارمنی عرب مسلمان در این ۲۵۰۰سال وجود ندارد.
ـــــــــــــ
لینک مرتبط : قربانی کردن انسان رسمی ایرانی یا یونانی؟!
بازنشر این نوشتار منحصراً در محیط وب، "تنها" بصورت متن کامل و بدون تغییر همراه با ذکر نام و ادرس وبلاگ آزاد است