تورات و فتح بابل توسط کوروش بزرگ (نقد مرادی غیاث ابادی)
جناب اقای غیاث ابادی در تازه ترین اظهار نظر مطالب قابل تامل زیر را بیان نموده اند:
رنجهای بشری ۹۷: کورش در تورات:کورش بزرگ در متن عهد عتیق (تورات) گرامی داشته شده و نجاتدهنده یهودیان از اسارت هفتاد ساله در بابل معرفی شده است. اما در همان کتاب او مجری خواست و اراده و این سخن خدای بزرگ برای نابودی بابل نیز بوده است: «من خود بر ضد بابل بر خواهم خواست و آنرا نابود خواهم کرد. نسل بابلیان را ریشهکن خواهم کرد تا دیگر کسی از آنان زنده نماند. بابل را به باتلاق تبدیل خواهم کرد تا جغدها در آن منزل کنند. با جاروی هلاکت بابل را جارو خواهم کرد تا هر چه دارد از بین برود (کتاب اشعیا، باب 14، بند 22 و 23)»؛ «پس از هفتاد سال، پادشاه بابل و قوم او را بخاطر گناهانشان مجازات خواهم نمود و سرزمین ایشان را به ویرانهای ابدی تبدیل خواهم کرد (کتاب اِرمیا، باب 25، بند 12)». شواهد تاریخی و باستانشناختی نشان میدهد که این خواست در عمل به دست کورش اتفاق افتاد و پس از حمله کورش به بابل تمدن کهن و باشکوه آن برای همیشه از میان رفت.
اقای غیاث ابادی با برداشتی شخصی از برخی بندهای کتاب اشعیا که فوقا ملاحظه میکنید در تایید مطالب عهد عتیق کوروش را نابود کننده ی بابل و قطع کننده ی نسل بابلیان میخواند. پیش از هرچیز باید گفت که مطالب کتاب اشعیا همگی از قول یهوه و بعنوان یک پیشگویی و یک وعده ی الهی است و هیچ اشارتی به کوروش در باب فوق نیست . باید این نکته را هم در همینجا افزود که اقای ناصر پورپیرار در کتاب برامدن هخامنشیان ص208 موضوع فوق را نقل کرده است اقای پورپیرار اما مطالب تورات را بدون تحریف و دخل و تصرف در جملات نقل کرده اند درحالیکه جناب غیاث ابادی برخی پیشوندها و پسوندهارا بگونه ای خاص شاید بمنظور تفسیر برای پرده پوشیده است . باهم بندهای فوق را بدون تغییر بخوانیم :
22:14 و يهوه صبايوت مي گويد: «من به ضدّ ايشان خواهم برخاست.» و خداوند مي گويد: «اسم و بقيّه را و نسل و ذريّت را از بابل منقطع خواهم ساخت.23:14 و آن را نصيب خارپشتها و خَلابهاي آب خواهم گردانيد و آن را با جاروب هلاكت خواهم رُفت.» يهوه صبايوت مي گويد.24:14 يَهُوَه صبايوت قسم خورده، مي گويد: «يقيناً به طوري كه قصد نموده ام همچنان واقع خواهد شد. و به نهجي كه تقدير كرده ام همچنان بجا آورده خواهد گشت.25:14 و آشور را در زمين خودم خواهم شكست و او را بر كوههاي خويش پايمال خواهم كرد. و يوغ او از ايشان رفع شده، بار وي از گردن ايشان برداشته خواهد شد.»26:14 تقديري كه بر تماميِ زمين مقدّر گشته، اين است. و دستي كه بر جميع امّت ها دراز شده، همين است.۲7:14 زيرا كه يهوه صبايوت تقدير نموده است، پس كيست كه آن را باطل گرداند؟ و دست اوست كه دراز شده است پس كيست كه آن را برگرداند؟اشعیا۲۲-۲۷/۱۴
هیچ نشانی از این نیست که منظور از بندهای فوق شخص و زمان کوروش بزرگ باشد . این نکته را باید در نظر داشت که اشعیا و ارمیا هردو در روزگاران مادها میزیستند روزگاری که از کوروش و هخامنشیان خبری نبود با اینهمه انها شاهد جنگ میان مادها و بابلیان بودند از اینرو انان را دلگرم به پیشگوییهایی میکرد تا دل سیاه ستم دیده ی یهود را به اینده امیدوار نگه دارد . اینکه میان مادها و بابلیان در زمان استیاگ جنگ و درگیری وجود داشت هم از عهد عتیق و ایات رهایی بخش اشعیا و ارمیا بر می اید و هم از کتیبه های بابلی :
ارميا 27:51 30:51
27:51 «عَلَمها در زمين برافرازيد و كَرِنّا در ميان امّت ها بنوازيد. امّت ها را به ضدّ او حاضر سازيد و ممالك آرارات و منيّ و اَشْكَناز را بر وي جمع كنيد. سرداران به ضدّ وي نصب نماييد و اسبان را مثل ملخ مودار برآوريد.28:51 امّت ها را به ضدّ وي مهيا سازيد. پادشاهان ماديان و حاكمانش و جميع واليانش و تمامي اهل زمين سلطنت او را.29:51 و جهان متزلزل و دردناك خواهد شد. زيرا كه فكرهاي خداوند به ضدّ بابل ثابت مي ماند تا زمين بابل را ويران و غيرمسكون گرداند.30:51 و شجاعان بابل از جنگ دست برمي دارند و در ملاذهاي خويش مي نشينند و جبروت ايشان زايل شده، مثل زن گشته اند و مسكنهايش سوخته و پشت بندهايش شكسته شده است.
البته مطالبی که از عهد عتیق نقل میشود انگاه برای ما بعنوان یک پیشگویی میتواند مطرح باشد که براین باور نباشیم که همه ی اینها از ساخته های پس از سقوط بابل باشند.
کتیبه ی بابلی : « این نیایشگاه پس از هجوم از سوی ماد، تخریب شده و به ویرانهای بدل گشته بود. قلب بزرگ سـیـن، برای آن شهر و نیایشگاه رنجیده خاطر شده بود. .....من با احترام به اِنـْلـیـل مـردوک، یکی از خدایان، گفتم: «آن نیایشگاه که ساختن آنرا به من فرمان میدهی، در محاصره مـادها است و آنان بسیار نیرومند هستند».اما مردوک به من گفت: «کشور مـاد که از آنان نام بردی و شاهان آن، در معرض یک حمله بسوی خودشان بودهاند و توان زیادی ندارند.» (ن.ک. http://ghiasabadi.com/nabonidus.html)
با اینهمه اینکه برخی چون غیاث ابادی و پورپیرار این بندها و بندهای مشابه -که ذیلا می اید- را با کوروش تطبیق دهند بنظر ما بخطا رفته اند . بگذارید برخی دیگر از بندهای مورد استناد ایشان را مرور کنیم :
ارميا 2:50 46:50
2:50 «در ميان امّت ها اخبار و اعلام نماييد، عَلَمي برافراشته، اعلام نماييد و مخفي مداريد. بگوييد كه بابل گرفتار شده، و بيل خجل گرديده است. مَرُوْدك خرد شده و اَصنام او رسوا و بتهايش شكسته گرديده است،3:50 زيرا كه امتي از طرف شمال بر او مي آيد و زمينش را ويران خواهد ساخت به حدي كه كسي در آن ساكن نخواهد شد و هم انسان و هم بهايم فرار كرده، خواهند رفت. 4:50 خداوند مي گويد كه در آن ايّآم و در آن زمان بني اسرائيل و بني يهودا با هم خواهند آمد. ايشان گريه كنان خواهند آمد و يهوه خداي خود را خواهند طلبيد.8:50 از ميان بابل فرار كنيد و از زمين كلدنيان بيرون آييد. و مانند بزهاي نر پيش روي گله راه رويد.9:50 زيرا اينك من جمعيت امّت هاي عظيم را از زمين شمال برمي انگيزانم و ايشان را بر بابل مي آورم و ايشان در برابر آن صف آرايي خواهند نمود و در آنوقت گرفتار خواهد شد تيرهاي ايشان مثل تيرهاي جبّآر هلاك كننده كه يكي از آنها خالي برنگردد خواهد بود.10:50 خداوند مي گويد كه كلدانيان تاراج خواهند شد و هر كه ايشان را غارت نمايد سير خواهد گشت.11:50 زيرا شما اي غارت كنندگان ميراث من شادي و وجد كرديد و مانند گوساله اي كه خرمن را پايمال كند، جست و خيز نموديد و مانند اسبان زورآور شيهه زديد.13:50 به سبب خشم خداوند مسكون نخواهد شد بلكه بالكلّ ويران خواهد گشت. و هر كه از بابل عبور نمايد متحيّر شده، به جهت تمام بلايايش صفير خواهد زد.14:50 اي جميع كمان داران در برابر بابل از هر طرف صف آرايي نماييد. تيرها بر او بيندازيد و دريغ منماييد زيرا به خداوند گناه ورزيده است.15:50 از هرطرف بر او نعره زنيد چونكه خويشتن را تسليم نموده است. حصارهايش افتاده و ديوارهايش منهدم شده است زيرا كه اين انتقام خداوند است. پس از او انتقام بگيريد و بطوري كه او عمل نموده است همچنان با او عمل نماييد.17:50 «اسرائيل مثل گوسفند، پراكنده گرديد. شيران او را تعاقب كردند. اول پادشاه آشور او را خورد و آخر اين نبوكدرصّر پادشاه بابل استخوانهاي او را خرد كرد.»18:50 بنابراين يهوه صبايوت خداي اسرائيل چنين مي گويد: «اينك من بر پادشاه بابل و بر زمين او عقوبت خواهم رسانيد چنانكه بر پادشاه آشور عقوبت رسانيدم.22:50 آواز جنگ و شكست عظيم در زمين است.23:50 كوپال تمام جهان چگونه بريده و شكسته شده و بابل در ميان امّت ها چگونه ويران گرديده است.25:50 خداوند اسلحه خانه خود را گشوده، اسلحه خشم خويش را بيرون آورده است. زيرا خداوند يهوه صبايوت با زمين كلدانيان كاري دارد.29:50 تيراندازان را به ضدّ بابل جمع كنيد. اي همگاني كه كمان را زه مي كنيد، در برابر او از هر طرف اردو زنيد تا احدي رهايي نيابد و بر وفق اعمالش او را جزا دهيد و مطابق هر آنچه كرده است به او عمل نماييد. زيرا كه به ضدّ خداوند و به ضدّ قدّوس اسرائيل تكبّر نموده است.30:50 لهذا خداوند مي گويد كه جوانانش در كوچه هايش خواهند افتاد و جميع مردان جنگي اش در آن روز هلاك خواهند شد.36:50 شمشيري بر كاذبان است و احمق خواهند گرديد. شمشيري بر جبّاران است و مشوّش خواهند شد.37:50 شمشيري بر اسبانش و بر ارابه هاش مي باشد و بر تمامي مخلوق مختلف كه در ميانش هستند و مثل زنان خواهند شد. شمشيري بر خزانه هايش است و غارت خواهد شد.38:50 خشكسالي بر آبهايش مي باشد و خشك خواهد شد زيرا كه آن زمين بتها است و بر اصنام ديوانه شده اند.41:50 اينك قومي از طرف شمال مي آيند و امّتي عظيم و پادشاهان بسيار از كرانه هاي جهان برانگيخته خواهند شد.42:50 ايشان كمان و نيزه خواهند گرفت. ايشان ستم پيشه هستند و ترحم نخواهند نمود. آواز ايشان مثل شورش دريا است و بر اسبان سوارشده، در برابر تو اي دختر بابل مثل مردان جنگي صف آرايي خواهند نمود. 45:50 بنابراين مشورت خداوند را كه درباره بابل نموده است و تقديرهاي او را كه درباره زمين كلدانيان فرموده است بشنويد. البته ايشان صغيران گله را خواهند ربود و هر آينه مسكن ايشان را براي ايشان خراب خواهد ساخت.46:50 از صداي تسخير بابل زمين متزلزل شد و آواز آن در ميان امّت ها مسموع گرديد.
اقای پورپیرار برخی از گزاره های فوق را بهمراه برخی دیگر از مطالب عهدعتیق پیرامون پیش بینی سقوطبابل و اینده ی تلخ بابل نقل میکند و بعنوان نتیجه گیری و توضیح و تکمله می افزاید که : «مسلما رویکرد یهود به کوروش برای گشودن راه بازگشت به انها به اورشلیم و پاک سازی منطقه از تمدنهای کهن از انجا که به ستیز های طولانی ، خونریزی های فراوان و قساوت ویژه نیازمنده بوده است نشان از شهرت کوروش به جنگ اوری و شقاوت دارد....چنین است که چاره اندیشان و سران یهود را باید سنگینی نیروی فرود تیغه شمشیر ، دقت پرتاب نیزه و کمان و خون خوارگی ویژه قبیله کوروش جذب کرده باشد ، نه سلیمان پیامبر گونه سرکرده انها (!!)...عیلام(!!) و ماد و لیدی را برچیند و انگاه این خبرگی در خونریزی و هجوم و برخورد با قوم یهود به دلیلی که اشکار نیست، استثنائا به گذشت و انسان دوستی و مروت بدل شود بدیت ترتیب طبیعی است که شهرت کوروش به عنوان یک نظامی بیرحم، نه یک منجی پرعطوفت نظر یهود را بخود جلب کرده باشد. » ص211 سپس همان بندهای بالا از ارمیا را ذکر کرده و مدعی تطابق تاریخی کردار کوروش و پیشگویی های فوق میگردد . تطابق از چه نظر ؟ از این نظر که در ارمیا و اشعیا عبارت قوم شمالی گفته شده و کوروش و طایفه ی بی نام و نشانش(!) نیز از استیپ های جنوب روسیه اند یا که استیپ ها سوار بر اسبند و کمان دارند یا که تیپ انها در هجاری تخت جمشید نشانی از نژاد اسلاو بودن انهاست! (مشروح را بنگرید به : دوازده قرن سکوت : برامدن هخامنشیان ص214)
باری، همه ی این تطابق تاریخی براین چند سخن پوچ استوار است که گویا اسناد اشور نزدیک به یک سده پیش از ظهور کوروش پادشاهی پدران اورا اثبات نمی کند که با بلاهت تمام بیان کند که او از طایفه ی بی نام و نشانی بود یا بیفزاید که «تصرف بابل توسط کوروش نه بعنوان یک امپراتور بل بوسیله ی سرکرده ی محلی قومی ناشناس صورت پذیرفت » (همان ص۲۱۴) گویا واژه دوقوم پارس و ماد برای پادشاهان بین النهرین بیگانه بوده است و ایندو قوم هیچ سابقه ی تاریخی شناخته شده در منطقه نداشتند. ویا گویا اقوام دیگر منطقه اسب و استر و کمان و نیزه نمیشناختند و تنها همین استپهای روسیه چنین منشی داشتند گویا منطقه هرگز روی جنگ و درگیری و خونریزی بخود ندیده بود و میان تمدنهای عیلام و اشور و بابل و سومر فینیقیه هیچ جنگی در هزاره ی پیش از ان صورت نگرفته است . عیلامیان هرگز با جنگ و درگیر اشنا نبوده و وسائل جنگیدن چون کمان و نیزه را هیچ نمیشناختند.همه ی اینهارا میگذاریم و میگذریم ! بگذارید تا بمانند جناب پورپیرار پیشگویی ارمیا را مورد بررسی قرار دهیم تا ببینیم تاچه اندازه گزارش ارمیا با عملکرد شخص کورش قابل تطبیق است :
1- مَرُوْدك خرد شده و اَصنام او رسوا و بتهايش شكسته گرديده است.ارمیا 51/2
برخلاف پشگویی ارمیا و برخلاف ادعای جناب پورپیرار و غیاث ابادی (غیاث ابادی : شواهد تاریخی و باستانشناختی نشان میدهد که این خواست در عمل به دست کورش اتفاق افتاد) نتنها مردوک ودیگر بتها شکسته نگردیدند بلکه منزلت دوباره یافتند :
از ماه کیسْلیمو تا ماه آدارو، همه خدایان اَکَد که نَبونید آنها را در بابل بیقدر کرده بود، به شهرهای مقدس خودشان بازگردانده شدند.... در روز چهارم، کمبوجیه پسر کوروش، برفت به نیایشگاه [. . .؟ (اِزیدَه؟)] نَـبـو که . . . گـاو نـر . . . او بدان جایگه برفت و پیشکشیهایی را با دست خویش بر پیکر نَبو فراز برد . . . نیزهها و تیردانهای چرمی از . . . (سپس از نزد) نَبو بسوی اِسَگیلَه فرا رفت. او در برابر بِـل و خدا مـاربـیـتـی (؟)، گوسفندی را پیشکش بکرد.(ن.ک. http://ghiasabadi.com/ruydadnameh.html ) اما خود کوروش در کتیبه ی مشهورش از مردوک و جایگاه انان چنین یاد میکند : فرمان دادم تمام نیایشگاههایی که بسته شده بود را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم. خانههای ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم... همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَّـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود؛ به خشنودی مَردوک به شادی و خرمی.(ن.ک http://ghiasabadi.com/manshur.html) شاید بیشتر گفتن از منشور کوروش باوجود ترجمه ی رسای ان در فضای مجازی صحیح نباشد
اما سئوال اینجاست ایا در سراسر دوره ی هخامنشیان حادثه ای رویداده است که طی ان مردوک و بتهای بابل شکسته شوند؟ پاسخ به این سئوال منفی است ، در هیچ سند تاریخی موضوع شکستن مردوک و بتهای بابل توسط اعقاب کوروش نیامده است اما در زمان خشیرشا و در پی شورش بابل او به معبد مردوک تاختن گرفت . برعکس کوروش داریوش و کبوجیه به معبد بی احترامی کرد و کاهن معبد را کشت و مجسمه مردوک را به ایران اورد. (ن.ک.هرودوت کتاب1بند183) در زمان خشیرشا نیز هیچ خبری از شکستن بتها نیست تنها مجسمه مردوک به اسارت به ایران اورده شد( مشروح را بنگرید به پیرنیا 1/519)
همچنین در زمان مادها نیز سابقه تخریب معابد خدایان بابلی وجود دارد . چنانکه در منشور نبونید امده است که « این نیایشگاه پس از هجوم از سوی ماد، تخریب شده و به ویرانهای بدل گشته بود. قلب بزرگ سـیـن، برای آن شهر و نیایشگاه رنجیده خاطر شده بود... من با احترام به اِنـْلـیـل مـردوک، یکی از خدایان، گفتم: «آن نیایشگاه که ساختن آنرا به من فرمان میدهی، در محاصره مـادها است و آنان بسیار نیرومند هستند».(ن.ک. http://ghiasabadi.com/nabonidus.html)
2- به سبب خشم خداوند مسكون نخواهد شد بلكه بالكلّ ويران خواهد گشت. و هر كه از بابل عبور نمايد متحيّر شده، به جهت تمام بلايايش صفير خواهد زد.ارمیا51/14
در دوران کوروش هرگز چنین اتفاقی روی نداده است چنانکه در کتیبه بابلی و منشور کورش میخوانیم : « در روز شانزدهم، گَـئـوبَـروَه/ گـوبـریـاس (در متن بابلی: اوگْـبَـرو)، فرماندار گوتیوم (سرزمین گـوتـیـان، از ایرانیان باختری)، همراه با سپاه کوروش بدون جنگ و پیکار به بابل اندر آمد.سپس نـبـونـیـد به بابل بازگشت و آنگاه او در آنجا بازداشت شد. در پایان ماه، نگاهبانی از نیایشگاه اسگیله به سپرهای گـوتیان سپرده شد تا مبادا هیچیک از سپاهیان به درون اسگیله و دیگر بناهای آن راه برند. از آن پس، آیینها و مراسم به مانند گذشته برگزار میشوند.در روز سوم از ماه آرَهـسَـمـنَـه (= آرامی: مِـرهِـشـوان/ فارسی باستان: وَرکَـزَنَـه/ آبان)، کوروش به بابل اندر آمد. به پیش گامهای او، شاخههای سبز افشانده میشد. او با مردمان شهر، پیمان صلح و آشتی گذارد. کورش به همه مردمان بابل، پیام درود و شادباش فرستاد. گئوبَروَه به فرمانداری بابل برگماشته شد. (ن.ک. http://ghiasabadi.com/ruydadnameh.html)
منشور کورش « 23. همه مـردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بـابـل بر تخت شهریاری نشستم... ۲۴٫ ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید... ۲۹٫ و همه پادشاهان سرزمینهای جهان، از «دریای بالا» تا «دریای پایین» (دریای مدیترانه تا خلیج فارس)، همه مردم سرزمینهای دوردست، همه پادشاهان «آموری» ‹اَ- مور- ری- ای›، همه چادرنشینان،۳۰٫ مـرا خـراج گذاردند و در بـابـل بر من بـوسـه زدنـد. از … تا «آشـــور» ‹اَش- شور› و «شوش» ‹شو- شَن›.۳۱٫ من شهرهای «آگادِه» ‹اَ- گـَ- دِه›، «اِشنونا» ‹اِش- نو- نَک›، «زَمبان» ‹زَ- اَم- بـَ- اَن›، «مِتورنو» ‹مـِ- تور- نو›، «دیر» ‹دِ- ایر›، سرزمین «گوتیان» و شهرهای کهن آنسوی «دجله» ‹ای- دیک- لَت› که ویران شده بود را از نو ساختم. ۳۲٫ فرمان دادم تمام نیایشگاههایی که بسته شده بود را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم. خانههای ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم.» (ن.ک. http://ghiasabadi.com/manshur.html)
3- حصارهايش افتاده و ديوارهايش منهدم شده است زيرا كه اين انتقام خداوند است.ارمیا51/17
هیچ گزارشی اعم از کتیبه ها یا اسناد مکشوفه و یا روایات مورخین باستان وجود ندارد که در زمان کوروش حصارهای شهر بابل و دیوارهاش منهدم شده باشد . نتنها وجود ندارد بلکه کورش خود در منشورش اورده است :
« ۸٫ … باروی بزرگ شهر بابل بنام «ایمگور- اِنـلیل» ‹ایم- گور- اِن- لیل› را استوار گردانیدم …۳۹٫ … دیوار آجری خندق شهر را،۴۰٫ … که هیچیک از شاهان پیشین با بردگانِ به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند؛۴۱٫ … به انجام رسانیدم.۴۲٫ دروازههایی بزرگ برای آنها گذاشتم با درهایی از چوب «سِدر» و روکشی از مفرغ …» (ن.ک. http://ghiasabadi.com/manshur.html)
اما پس از کوروش و پس از شورشهای بابل در زمان داریوش و خشایارشا گویا دیوار شهر بابل ویران شده است تا بنوعی از مقاومت شهر در شورشهای بعدی جلوگیری نماید این موضوع را مورخان یونانی گزارش کرده اند :
هرودوت کتاب 3بند158 «بدین گونه بود که بابل برای دومین بار گشوده شد اکنون داریوش ارباب شهر بود و فرمان داد همه باروها و دروازه های شهر را ویران کردند»
این گفته ی هرودوت هم چندان معتبر نیست بقول مرحوم پیرنیا ۱/۴۲۶: « این روایت هرودوت که داریوش دیوارهای بابل را خراب کرد نیز درست در نمی اید زیرا در زمان اسکندر ُ چنانکه بعض مورخین ذکر کرده اند و در جای خود بیاید این شهر دارای دیوارهای محکم بود اگر روایت هرودوت را صحیح بدانیم پس باید معتقد باشیم که بعدها شاهان هخامنشی اجازه داده اند دیوارهای شهر مزبور را بسازند و این فرضی است بعید اگر سیاست اقتصا کرد که دیوارها خراب شود در قانی به چه ملاخظه اجازه بنای ان را داده اند»
4- لهذا خداوند مي گويد كه جوانانش در كوچه هايش خواهند افتاد و جميع مردان جنگي اش در آن روز هلاك خواهند شد.ارمیا 50/30
هیچ گزارشی وجود ندارد که در زمان فتح بابل جوانان مردم عادی کشته شوند. همچنین گزارشی وجود ندارد که تصریح بر هلاکت تمامی مردان جنگی ان داشته باشد . همانطور که پیشتر بیان شد اسناد تاریخی براینکه بابل به ارامی فتح گردید متفقند . اما میتوان بند فوق را با زمان داریوش و شورشهای بابل تطبیق داد .
هرودوت کتاب 3بند159« افزون بران سه هزار تن از بزرگان شهر بابل را به چهارمیخ کشید و به بقیه اجازه داد در شهر خود زندگی کنند همچنین فرمان داد زنانیبرای اهالی بیاوند تا نسل انان از میان نرود» + مقایسه کنید با کتیبه بیستون : « بند ۱ ۱-۵ داریوش شاه گوید: پس از این نَـدیـتَـبَـئـیـرَه با چند سوار گریخت و به بابل رفت. آنگاه من به بابل رفتم. بخواست اهورامزدا هم بابل را گرفتم و هم نَـدیـتَـبَـئـیـرَه را. پس از آن نَـدیـتَـبَـئـیـرَه را در بابل کشتم. »+« اهورامزدا مرا یاری داد. بخواست اهورامزدا، ویدَفَـرنـا بابلیان را شکست داد و آنان را ببسته و بیاورد. ۲۲ روز از ماه «وَرکَـزَنَـه»گذشته بود آنگاه که اَرخَـه که خود را به دروغ نبوکدنصر مینامید و مردانی که همدستان برجستة او بودند را دستگیر کرد. من فرمان دادم آن اَرخَـه و مردانی که همدستان برجستهاش بودند را در بابل به دار آویزند.»(ن.ک.http://ghiasabadi.com/behistun2.html)
همانگونه که مشاهده میشود ارکان مطالب ارمیا و اشعیا بهیچ روی با دوره ی کوروش و نحوه ی فتح بابل سازگاری ندارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک مرتبط :